رصدخانه مراغه
دیباچه
رصدخانه عظیم مراغه به گواه محققان و آگاهان فن، بزرگترین و علمیترین آکادمی علوم عقلی - به معنی اعم - و دانش اخترشناسی و هیئت به معنی اخص- در طول ده قرن حیات تمدن اسلامی و جهانی (از زمان ظهور اسلام تا رنسانس در غرب) به شمار میرود. وجود چنین مجتمع و مرکز علمی گسترده و متنوعی تا قبل از آن بینظیر بود و تا چهار قرن بعد که بر اثر رنسانس و انقلاب صنعتی اروپا رصدخانههای جدید بر پایه فرضیههای نو و نجوم پیشرفته پایهگذاری شد، بیرقیب ماند؛ در عین حالی که نجوم جدید اروپایی هم با بهرهگیری از ترجمه متن «زیج ایلخانی» به زبان لاتین که در سال 1652 میلادی صورت گرفت، سخت از مکتب مراغه متأثر بود، تا حدی که آلات نجومی که از رصدخانههای اروپایی باقیمانده است، از نظر شکل عیناً همان نجومی اسلامی است. در واقع، رصدخانه به عنوان یک مرکز تحقیقات علمی و محل رصد ستارگان، یکی از اساسیترین مؤسسات علمی است که تمدن اسلامی برای اولین بار به وجود آورد و آن را به صورت تکمیل یافته به تمدن اروپایی انتقال داد. (2)اصولاً قبل از دوره اسلامی، نه بین یونانیان و بابلیون و نه ایرانیان و هندیان، رصدخانه به عنوان یک مؤسسه مستقل علمی وجود نداشت و حتی در قرون اولیه اسلامی، بیشتر رصدخانهها به نام افراد تشکیل میشد و با مرگ آنها از بین میرفت. فقط در قرون بعدی و در دامن تمدن اسلامی است که رصدخانه به عنوان یک مؤسسه علمی درآمد.
اولین رصدخانه
قدیمیترین رصدخانه نجومی که از وجود آن اطلاع داریم، رصدخانه «شماسیه» در بغداد و دمشق در عهد مأمون خلیفه عباسی است که ریاست علمی بغداد را «یحیی بنابیمنصور» (متولد 215 ق.) و دمشق را «محمدبنجابر خوافی» و دیگران به عهده داشتند. حاصل این رصدخانه، «زیج ممتحن» بودکه یحیی بنابیمنصور آن را تهیه و تنظیم کرد. (3) از دیگر زیجهای آن عصر، کتابهای «الزیج الدمشقی» و «الزیج المأمونی» تألیف حبشابنعبدالله، الزیج ابنبازیار» و «الزیج الهزارات» تألیف ابومعشر جعفر بلخی (م. 279 ق.) را میتوان نام برد. (4)بزرگترین اخترشناس عصر مأمونی:
معروفترین منجم و اخترشناس عصر مأمونی، دانشمند معروف سده سوم ق. «محمد بن موسی خوارزمی» است که در دارالحکمه مأمون خدمت میکرد و «زیج سند و هند» وی تا مدتها مأخذ دانشمندان اعصار بعدی بود. جرج سارتن دانشمند تاریخ علوم، نیمه اول قرن سوم ق. (نیمه اول قرن نهم میلادی) را «عصر خوارزمی» نامگذاری کرده و معتقد است که اگر همه جهات در نظر گرفته شود، خوارزمی را باید یکی از بزرگترین ریاضیدانان همه اعصار به شمار آورد. (5)دیگر رصدخانهها
رصدخانه معتبر بعدی، رصدخانه «بنیموسی» در بغداد بود که در عصر خلافت مأمون عباسی به فعالیت ستارهشناسی پرداخت و ابوریحان بیرونی در کتاب «تحدید نهایات الاماکن» از تحقیقات آنها استفاده برده است. (6)رصدخانه اصفهان نیز به دست ابوحنیفه دینوری در اواسط سده سوم برپا شد که کتاب «الرد علی رصد الاصبهانی» از آثار او است.
علم اخترشناسی در قرن چهارم با ظهور عبدالرحمن صوفی رازی (م. 367 ق.) به اوج خود رسید، کتاب «صورالکواکب» وی که توسط خواجه نصیرالدین طوسی ترجمه شده است، قرنها مورد اعتماد دانشمندان هیئت و نجوم بود. در عصر حاضر نیز به خاطر خدمات وی به علم ستارهشناسی، نُه نقطه کره ماه را به نام وی نامگذاری کردهاند. (7)
رصدخانه ری هم در اواسط قرن چهارم توسط «ابومحمود حامدبن خضر خجندی» در زمان حکومت آل بویه در ری برپا شد. وی یکی از آلات مهم رصدی به نام «سدس فخری» را که به افتخار فخرالدوله دیلمی نامگذاری شده بود، اختراع کرد که در رصدخانه مراغه به صورت کامل و دقیق درآمد و به نام «ربع دیواری» به کار میرفت. (8)
در رصدخانه مراغه برای به دست آوردن دقت بیشتر در اندازهگیری، بزرگترین «ربع دیواری» که تا آن زمان ساخته شده بود، به کار گرفته شد که حتی یک دهم ثانیه را هم نشان میداد، برای اولین بار خواجه نصیرالدین طوسی خط عبور خورشید را که به صورت موجی است، به کمک ربع دیواری مراغه تعیین کرد. بعدها «تیکو براهه» منجم غربی، به طور دقیق محاسبات خواجه را در رصدخانه «اُرانین بورگ» در «استه ژن» از روی کارهای وی انجام داد. بسیاری از آلات تیکو براهه، مثل ربع دیواری که وی بسیار بدان میبالید و به اسم خودش تیکونیکوس نامیده بود! از سوی تقیالدین سازنده رصدخانه اسلامبول بود که سابقه آن هم به مراغه بازمیگشت. (9)
رصدخانه بغداد که در سال 378 ق. به دست ریاضیدان مسلمان ایرانی «ابوسهل بیژنبنرستم کوهی طبری» و به دستور شرفالدوله دیلمی بنا شد، در واقع اولین رصدخانهای است که به صورت نسبتاً کامل و فنّی ساخته شد و نزدیکترین شکل یک رصدخانه به رصدخانه مراغه بود؛ زیرا بنای اصلی آن به صورت برجی بود که سقفش به شکل کره و مدوّر ساخته شده بود و از این جهت شبیه برج بزرگ مراغه بوده است. (10)
قرن پنجم، نقطه جهش و تکامل دانش اخترشناسی
قرن پنجم در تاریخ نجوم (قبل از رصدخانه مراغه) نقطه جهش و تکامل دانش اخترشناسی است. در این عصر که به حق، عصر ابوریحان بیرونی نام گرفته، دانش ستارهشناسی قدمهای جدی و بلندی را در کشف حقایق علمی برداشت. ابوریحان با انجام اعمال و ارصاد نجومی در جریان (گرگان فعلی)، جرجانیه خوارزم و غزنه و تألیف کتابها و ابداع وسایل ارزشمند، زمینه مساعد را برای برپایی رصدخانه مراغه ایجاد کرد. در همان ایام، ابنسینا نابغه مشهور مشرق زمین، به فرمان «علاءالدوله کاکویه» از دیالمه اصفهان، مأموریت یافت که با دستیاری شاگردش ابوعبید جوزجانی، رصدخانهای را در اصفهان بنیاد نهد. وی این کار را با استادی تمام انجام داد و آلات و ادواتی که تا آن زمان سابقه نداشت، برای رصد ستارگان اختراع و درست کرد. (11)نیمه دوم قرن پنجم و ظهور عمر خیام
نیمه دوم قرن پنجم با ظهور عمر خیام - ریاضیدان مشهور - برگ زرینی در تاریخ ریاضیات و ستارهشناسی ورق خورد. وی در سال 467 ق. به دعوت سلطان جلالالدین ملکشاه در رصدخانه ری به تحقیق پرداخت و تقویم ایران را با دقت بسیار تصحیح کرد. جرج سارتن مینویسد: «سده یازدهم میلادی با موفقیت بزرگی به پایان رسید؛ یعنی با تاریخ جلالی عمر خیام... تاریخ جلالی نه تنها در شرق، بلکه در غرب هم بیرقیب ماند.» (12)پس از قرن پنجم تا برپایی رصدخانه، مراغه بسیاری از علوم از جمله نجوم، آرام آرام رو به رکود و سکون گذاردند. با این حال، دانش ستارهشناسی در این زمان نیز به صورت محدود توسط برخی دانشمندان فعال ماند؛ در سال 527 ق. رصدخانهای توسط «حکیم حسامالدین سالار»، «حکیم اوحدالدین انوری» و «عبدالرحمن خازنی» ساخته شد و زیج حاصل از آن به «زیج شاهی» موسوم گشت. در سال 556 ق. نیز تحقیقات مفصّل اخترشناسی توسط «حکیم فریدالدین علی بن عبدالکریم تالولی» صورت گرفت و نتیجه آن به صورت «زیج علایی» تحریر شد. (13)
مراغه در دوره مغول
با هجوم لشکریان مغول، جهان اسلام وارد مرحله جدیدی شد و دستخوش تغییر و تحولات بسیار شگرفی گردید و اولین شکافهای جدی بر بدنه تمدن عظیم اسلامی - که از اندلس تا دیوارههای چین گسترده شده بود - ایجاد شد. مراغه نیز به سهم خود از این بلای خانمانسوز بینصیب نماند و طی دوبار یورش سنگین و گشودن دروازههای شهر، مردم، قتل عام شدند و شهر به ویرانهای تبدیل شد. قتل عام و کشتارها بسیار وحشیانه بود. ابناثیر مینویسد: «مغولان پس از رسیدن به مراغه، شمشیر در میان مردم نهادند و شماری از مردم که از حد و حصر بیرون بود به قتل رساندند... شهر را خراب کردند و سوزاندند و بیشتر اهالیاش را به قتل رسانیدند، اموالشان را به غارت بردند و به حریم و ناموسشان تجاوز کردند...» (14)از سال 628 که مراغه به طور کامل به دست مغولان افتاد تا سال 656 که به پایتختی هلاکوخانه درآمد، اطلاع چندانی از تاریخ و اوضاع شهر در دست نیست و چنان که از منابع تاریخی بر میآید شهر در آرامش در زیر یوغ مغولان به سر میبرد.
رصدخانه مراغه
علت تأسیس
درباره علت و سبب تأسیس رصدخانه مراغه سخنان و نظریات گوناگونی در تاریخ نقل شده است. رشیدالدین فضلالله همدانی مینویسد: «...مکنوقاآن از پادشاهان مغول به کمال عقل و کیاست و ذکای ذهن، امتیازی تمام داشت تا غایتی که بعضی اشکال اقلیدس را حل کرده بود. رأی عالی و همت بلند او اقتضای آن کرد که رصدی در عهد همایون او بنا کنند. فرمود تا جمالالدین محمد بن طاهربن محمد زیدی بخاری به آن مهم قیام نماید و بعضی اعمال آن برایشان مشتبه شد. منکوقاآن چون آوازه فضل و استادی خواجه نصیرالدین طوسی را شنیده بود، هنگام فرستادن هلاکو به ایران از او خواست که بعد از تسخیر قلاع ملاحده، خواجه را آنجا فرستد تا در مغولستان بنای رصدخانه کند؛ ولی چون استخلاص خواجه، منکوقاآن به فتح چین جنوبی اشتغال داشت و از پایتخت دور بود و هلاکو به خواجه طوسی علاقهمند شده بود، چنین صلاح دید این کار در ایران و به فرمان او صورت پذیرد.» (15)از سویی برخی دیگر معتقدند که خود خواجه، ایلخان را به این امر ترغیب کرد. هلاکو ابتدا مایل نبود؛ پرسید فایده علم نجوم چیست/ آیا چیزی را که وقوعش حتمی است برطرف میکند؟ خواجه طوسی با ذکر مثالی او را قانع کرد؛ او گفت: پادشاه امر فرماید یک نفر طشت بزرگی از مس را بدون اطلاع اهل مجلس از بالای عمارت به زیر اندازد؛ هلاکو امر کرد تا به فرموده او عمل کردند. از افتادن طشت صدای دهشتناکی بلند شد و اهل مجلس به شدت وحشت کردند، به جز هلاکو و خواجه که از موضوع باخبر بودند؛ پس از آن خواجه فرمود: فایده علم نجوم این است که حوادث را پیش از وقوع بیان میکند؛ در نتیجه، مردم دچار وحشت و اضطراب نمیشوند. هلاکو وی را تحسین کرد و فرمود تا به این امر اهتمام ورزد. (16)
به نظر نگارنده، خود خواجه حکیمی اخترشناس بود، لذا آن زمان که مقارن با پایان یافتن فتوحات هلاکو و شروع آرامش نسبی سرزمین ایران و مناسبترین زمان برای برپا کردن دانشگاه و مرکز علمی عظیم و جلوگیری از رکود دانشهای رایج بود، پیشنهاد برپایی یک رصدخانه علمی را به هلاکوخان داد. به نظر میرسد علت پیشنهاد دادن رصدخانه و نه دیگر مراکز علمی چون: مدارس بزرگ، کتابخانه و غیره، این بود که اولاً: یک رصدخانه بزرگ، تمام آن مراکز را در بر دارد. و ثانیاً: مغولان مطابق آداب و رسوم پدری خود به طالعبینی و پیشگویی حوادث از طریق حرکات ستارگان، سخت معتقد بودند و چون خواجه این را میدانست، از طریق احداث رصدخانه به صورت کاملاً علمی - و نه پیشگویی حوادث و طالعبینی - وارد شد و هلاکو را راضی کرد تا با تأسیس رصدخانه موافقت کند. در این میان تشویق و ترغیبهای خواجه چنان در نفس و طبع هلاکو مؤثر افتاد که اصرار به اتمام رصد ستارگان کرد؛ ولی خواجه که دانشمندی کار آموخته و متبحر بود، عرضه داشت که نوشتن زیج تازه که مبتنی بر تحقیقات همان دانشمندان باشد، قریب سی سال به طول میانجامد: «رصد به کمتر از سی سال که دور این هفت ستاره تمام شود نتوان ساخت و اگر بیشتر از سی سال به آن کار مشغول باشد بهتر و درستتر باشد و پادشاه ما که بنیان رصد آغاز نهاد، فرمود که جهد کنید تا زودتر تمام کنید و فرمود که مگر به دوازده سال ساخته شود، ما بندگان گفتیم جهد کنیم اگر روزگار وفا کند.» (17) با این همه، تکمیل زیج و تنظیم جدولهای آن پانزده سال طول کشید و خان مغول فرصت نیافت این زیج علمی را مشاهده نماید؛ چون سالها قبل از آن در سال 663 ق. بدرود حیات گفته بود.
بنا و بافت فیزیکی
محلی که برای رصد ستارگان و برپایی رصدخانه انتخاب شده بود، تپهای در شمال غربی شهر مراغه بود که در اصطلاح بومی به «رصد داغی» معروف است. در زمان شروع و محل بنای رصدخانه اختلافی در بین مورخان نیست و همه متفقالقولند که کلنگ رصدخانه در روز سهشنبه چهارم جمادیالاول سال 657 ق. ماه آوریل یا مه 1259 م. - بر زمین زده شد. بنای باشکوه رصدخانه شامل برج عظیم و رفیع و واحدهای پژوهشی - آموزشی آن به تقاضای خواجه، به معمار و مهندس ماهر و معروف آن روزگار «ابوالسعادات فخرالدین احمد بن عثمان مراغی» واگذار شد. به گفته «ابنفوطی»، خواجه در امور ساختمانی و مهندسی برج رصدخانه و دیگر تأسیسات آن کاملاً به فخرالدین مراغی اعتماد داشت و دست او را در انجام این امور باز گذارده بود. (18) خواجه طوسی با اجازه هلاکو، مبلغ بسیار زیادی که به 20000 دینار بالغ میشد، از عشر (یک دهم) اوقاف سرزمینهای اسلامی برای بنای ساختمان رصدخانه هزینه کرد. هم زمان با رصدخانه، بنای مسجد باشکوه و کوشک محل اقامت هلاکو هم به «مؤیدالدین عرضی دمشقی» واگذار شد. (19)در کاوشی که در سالیان اخیر به عمل آمده، معلوم شده که در این مؤسسه علمی - پژوهشی، حدود 17 واحد ساختمانی خرد و کلان فعال بوده است. در این مقاله به معروفترین و مهمترین واحدهای فیزیکی این مرکز میپردازیم:
1. برج مرکزی:
بقایای بازمانده از پیهای مقاوم برج مرکزی معلوم میسازد که برج اصلی به صورت یک دایره کامل بوده که قطر داخلی آن بیش از 22 متر و قطر خارجی آن نیز بیش از 23/60 متر بوده است. دکتر ورجاوند که این کشف را انجام داده، با توجه به بقایای به دست آمده از ربع جداری که 5/70 متر میباشد، طول آن را با محاسبات ریاضی 18/50 متر تخمین زده و متناسب با آن، طول و ارتفاع برج را 20 متر محاسبه کرده است. (20) بر فراز برج مزبور و در میان آن، گنبد رفیعی قرار داشته که دارای شکافی برای رصدکردن بوده و این شکاف به کمک اهرم و ابزارهای خاصی باز و بسته میشده است. با توجه به ارتفاع و حجم کلی برج، به احتمال بسیار زیاد نمای خارجی آن با کمک پنجرههای مشبک و تاقنماها، آرایشی به شکل طبقهای چندگانه داشته و از بیرون، آن را برجی چند طبقه القا میکرده است، با توجه به اینکه رصدخانه عظیم سمرقند از روی نمونه مراغه ساخته شده و بنا به گزارشی، آن رصدخانه از بیرون سه طبقه دیده میشده است، میتوان حدس زد که برج رصدخانه مراغه نیز از بیرون بنایی سه طبقه را القا میکرده است. (21)درباره وظایف و کارایی برج مرکزی، مؤلف «وصاف الحضرة» مینویسد: «... در مراغه از طرف شمالی بر پشته رفیع، رصدخانهای بنا فرمود در کمال آراستگی و ذلک فی شهور سبع و خمسین و ستمائه (657 ق.) و صنوف دقایق حکمت و حذاقت در فن نجوم و مهارت در علم هیئت و مجسطی و ارصاد کواکب به جای آورد و تماثیل ممثلات افلاک و تدویرات و حوامل و دوائر متوهّمه و معرفت اسطرلاب و تقاویم، منقود و مکفت کرد و منازل ماه و مراتب بروج دوازدهگانه بر هیئتی ساخته شد که هر روز عند طلوع الشمس، پرتو نیّر اعظم از ثقبه (سوراخ) قبّه بالایی بر سطح عتبه میافتاد و درجه دقایق حرکت وسط آفتاب و کیفیت ارتفاع در فصول اربعه و مقادیر ساعات از آنجا معلوم میشد و شکل کره زمین در غایت دقت نظر بپرداخت و بخشش ربع مسکون بر اقالیم سبع و طول ایام و عرض بلد و ارتفاع قطب شمالی در مواضع و صورت وضع و اسامی بلدان و هیئت دوائر و دریاها روشن و مبرهن گردانید.» (22)
2. کارگاه ریختهگری:
یکی از واحدهای علمی رصدخانه، کارگاه بزرگ ریختهگری آلات و ابزارهای رصدی و نجومی بود که در غرب برج رصدخانه قرار داشت. از آنجا که خواجه طوسی هر مسئولیتی را به فراخور استعداد و تواناییهای علمی هر شخصی به او واگذار میکرد، مسئولیت طراحی و ساختن ابزار و آلات نجومی را به ریاضیدان، اخترشناس و مهندس نامدار مسلمان «مؤیدالدین محمد بن برمک عُرضی دمشقی» واگذار کرد. فرزند دانشمند وی هم به نام «شمسالدین عرضی» در امر ساختن آلات رصد، کمککار و دستیار پدر بود.مؤیدالدین عرضی در همان ایام، رسالهای نفیس در شرح آلات رصدی مراغه نوشت که خوشبختانه هنوز باقی مانده و نسخهای از آن در کتابخانه دانشگاه تهران و همچنین مدرسه سپهسالار تهران نگهداری میشود. عرضی در این رساله با نگرشی محققانه به تمامی جنبههای این ابزارها و دقت اندازهگیری و همچنین جنس قسمتهای مختلف آنها اشاره کرده است. در مجموع، این اثر علمی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از مطالب رساله معلوم میشود که مؤیدالدین خود برخی از دستگاهها را طراحی کرده و ساخته است: «و از دستگاههای قدیمی آنچه که بیشتر از همه کاربرد داشت، ذکر کردیم و آنچه که ایجاد شک نمود نیز حذف کردیم و بر آن، دستگاههایی که خود آن را ساختیم افزودیم...» (23) از یادگارهای باشکوه آن دوران که تا حال باقی مانده، کرده فلکی است که در تالار آثار ریاضی - فیزیکی موزه دولتی شهر «درسلان» آلمان نگهداری میشود و نام سازنده آن - محمد مؤیدالدین عرضی - بر روی آن نقش بسته است. (24)
«جرج سارتن» مورخ تاریخ علم مینویسد: «برخی از ابزارهای رصدی از جایهای دیگر به مراغه آورده شدند، اما چنین پیدا است که دستیاران خواجه طوسی دستگاههای نجومی تازهای را در همان جا اختراع کرده و ساختند؛ چنان که خود خواجه نیز دستگاهی به نام حلقه شامله اختراع کرد که از دو دایره مدرج در دو صفحه و عمود بر یکدیگر تشکیل شده بود. کاربرد این حلقهها بعدها در غرب مسیحی در سدههای پانزدهم و شانزدهم رواج زیادی یافت.» (25) نکته قابل تأمل درباره آلات و ابزارهای رصدی این است که مطابق برخی نقلهای تاریخی، هزینهای که برای ساخت دستگاهها و ابزارآلات رصدی مربوط به رصدخانه صرف شده، حدود 30000 دینار بوده (26) که با توجه به مبلغ هزینه شده برای ساختمان و عملیات بنای رصدخانه که 20000 دینار بود، نشان میدهد که توجه و اعتنای خاصی به این بخش مهم رصدخانه صورت گرفته و توان مالی هنگفتی در این بخش هزینه شده است. هلاکو به اندازهای به کارهای خواجه اعتماد و اعتقاد داشت که «... تولیت اوقاف تمام کشور را بدو داد و فرمانی نوشت که هرچه به جهت ساختن رصد و خریدن اسباب لازم باشد، از خزانه بدو بدهند.» (27)
3. کتابخانه عظیم رصدخانه:
هم زمان با ساختن بنای رصدخانه و تأسیسات جنبی آن و جمعآوری آلات و ابزار رصدی، خواجه به فکر تأسیس کتابخانه بزرگی شامل کتابخانه عمومی و تخصصی، در مجموعه رصدخانه افتاد و به دنبال آن، گروههای متعددی را برای پیدا کردن، خریدن و تهیه کتابهای نفیس علمی به شهرهای مورد حمله واقع شده توسط مغولان، فرستاد؛ خواجه خود مینویسد: «و بفرمود تا کتابها از شام و بغداد و موصل و خراسان بیاورند و در موضعی که رصد میکردند بنهادند تا آن کار نسق و ترتیب یافت.» (28)این گروهها، در شهرهای مختلف عراق و ایران همچون: جزیره، موصل، بغداد، دمشق، الموت قزوین، خراسان و قهستان به فحص و جستجو میپرداختند و کتابهای سالم و ارزشمندی را که یا به دست مغولان افتاده یا در گوشهای امن پنهان شده بود، مییافتند و به هر نحو ممکن به کتابخانه رصدخانه مراغه انتقال میدادند. خود خواجه طوسی سه بار برای تهیه و خرید کتاب، سفر اختیار کرد، بار اول سال 662 ق. به بغداد رفت، بار دوم به همراه شاگردش خواجه قطبالدین شیرازی بین سالهای 665 تا 667 ق. به خراسان و قهستان و بار سوم قبل از مرگش بود که به بغداد مسافرت کرد. وی در این سفرها علاوه بر نظارت بر امر اوقاف، آنچه کتاب و اسناد و مدارک عملی و آلات رصدی یافت، به مراغه فرستاد. (29) سعی و تلاش خواجه در این امر و مبالغه و جدیّت وی در این کار به حدّی بود که برخی از آگاهان، ساختن رصدخانه را بهانهای برای جمعآوری کتابها و مدارک و اسناد علمی و جلوگیری از نابود شدن آنها به دست مغولان دانستهاند. به هر جهت، طولی نکشید که کتابخانه عظیمی بالغ بر 400000 جلد کتاب از نفایس و ذخایر علمی جمعآوری شد.
صلاحالدین صفدی در این باره مینویسد: «خواجه طوسی در شهر مراغه برج و گنبد عظیمی برای رصد ستارگان بنا نمود و در آن، کتابخانه عظیم و وسیع قرار داد و از کتابهایی که از بغداد و شام و جزیره غارت شده بودند، انباشت تا اینکه در آن بیش از 400000 مجلد کتاب جمع شد و فلاسفه و منجمین و فضلا را در رصدخانه جای داد و برای آنها حقوق مکفی اختصاص داد.» (30)
خواجه طوسی برای نظارت و اداره امور این مجموعه عظیم و نفیس، شاگرد و دستپرورده خود «ابوالفضائل عبدالرزاق بن احمد شیبانی بغدادی» معروف به «ابنفُوَطی» را به ریاست عالیه کتابخانه برگزید و وی مدت ده سال در این منصب حساس باقی ماند. «عمادالدین احمد بن ابوالقاسم ساوجی» یکی از دانشمندان و فضلای آن عصر نیز معاونت ابنفوطی را در امر نظارت بر کتابخانه عهدهدار بود. ابنفوطی در این مدت مدید، بهرههای فراوانی از کتابخانه و نفایس آن برد و مجموعه عظیمی را به نام «مجمعالآداب فی معجم الاسماء و الالقاب» در ترجمه و نگارش زندگی بزرگان و دانشمندان اسلامی از ابتدا تا آن زمان نوشت که بالغ بر 50 مجلد میشد. ابنفوطی همچنین در این اثر گرانسنگ، تعدادی از دانشمندان را که در رصدخانه مراغه به تحقیق و تدریس مشغول بودند، معرفی کرده است.
کتابخانه مزبور تا آخرین سالهای حیات رصدخانه موجود بوده است؛ استاد محیط طباطبایی مینویسد: «کتابخانه و رصدخانه بنا به شهادت مورخ بغدادی کتابدارش، تا عهد ابوسعید ایلخانی دایر و مرجع بود.» (31)
کتابهای مزبور پس از متروک شدن رصدخانه کم کم به تاراج رفت و پس از تصرف مراغه به دست تیموریان در سال 795، بقایای کتابها و آلات رصدی بار شتران و استران شد و به سمرقند انتقال یافت تا در مجموعه رصدخانه سمرقند که توسط الغبیگ نوه تیمور راه انداخته شد، به کار گرفته شوند. (32)
4. مدارس عالی و تخصصی:
با اینکه مراغه به عنوان پژوهشگاه و مرکز تحقیقاتی کلان در امور اخترشناسی به شمار میآمد، ولی با توجه به برخی بخشهای آن، میتوان از آن به عنوان دانشگاه و محل آموزش و تربیت نیروی انسانی (کالج) یاد کرد. رصدخانه مراغه با اینکه یک مرکز تحقیقی پژوهشی بود، در جنبههای آموزشی نیز بسیار فعال بود. در این رصدخانه به علوم نظری و خالص و ریاضیات و هندسه که در اخترشناسی کاربرد بسیار دارد، توجه ویژهای میشد.یکی از معروفترین مدرسان ریاضیات و هندسه فضایی، دانشور بزرگ مسیحی «ابوالفرج گریگوریوسابناهرون» معروف به «ابنعبری» (624-685 ق.) بود. وی ریاست ژاکوبنهای شرق را به عهده داشت و مدت 12 سال در مدرسه عالی ریاضیات مراغه به تدریس اصول اقلیدوس و بطلمیوس و غیره پرداخت که تا سال 678 ق. ادامه داشت. (33) باید گفت که مرکز علمی در واقع شامل یک دانشکده علوم نیز بود که تمام علوم وابسته به ستارهشناسی همچون: ریاضیات، فیزیک، نور، مکانیک و ... در آنها تدریس میشد. در این باره، «ماری انیکلا ایوانوا» - محقق غربی - به وجود یک مدرسه بزرگ ریاضیات در مراغه تصریح دارد. (34)
5. خوابگاه و سایر تأسیسات:
مطابق تحقیقات باستانشناسان معاصر و خاکبرداری از محل رصدخانه، معلوم شده است که این سازمان علمی باشکوه، همانند پژوهشگاههای پیشرفته عصر کنونی، فضای بسیار وسیعی را در جای مناسبی از مراغه اشغال کرده بود. طبق بررسیهای انجام شده، در سطح تپه «رصد داغی» 18 واحد ساختمانی گوناگون وجود داشته است که آن را به صورت «کوی دانشگاهی» امروزی درآورده بود و خوابگاههای متعددی برای اسکان دانشجویان و استادانی که از نقاط دوردست از جمله چین به مراغه آمده بودند، ساخته شده بود.ابن عبری مورخ و ریاضیدان مسیحی که خود در مراغه ساکن بود، مینویسد: «به گرد خواجه طوسی در مراغه - یکی از شهرهای آذربایجان گروهی بیشمار از مردمان خردمند از کشورهای مختلف گرد آمده بودند و چون شورای همه مساجد و مدارس بغداد و عراق زیر نظر وی قرار داشتند، برای آموزگاران و شاگردان آنها مزدی تعیین میکرد.» (35)
دیگر تأسیساتی که در این مجموعه قرار داشته، عبارت بودند از: کوشک ایواندار، مسجد، دارالضیافه (مهمانسرا)، دارالشفا (درمانگاه)، خانقاه و زاویه، انبار بزرگ آب و تالار بحث و کنفرانس.
نظام آموزشی و پژوهشی رصدخانه مراغه
برخی از صاحبنظران، مجموعه فعالیتهای رصدخانه مراغه را به چهار بخش تقسیم کردهاند:1. بنای واحدهای نجومی و ساخت ابزار رصدی:
به اعتقاد دکتر ورجاوند، رصدخانه مراغه نه تنها کاملترین رصدخانهای است که تا زمان خود ایجاد شده، بلکه نخستین رصدخانه مجهز تا قبل از کشف دوربین و تلسکوپ به شمار میرود و تمام اطلاعات نجومی که هم اکنون بدون تلسکوپ حاصل میشود، در آنجا به دست آمده و تا سیصد سال بعد از آن هم رصدخانهای به مجهزی آن در غرب پدید نیامده است. در این رصدخانه بر اساس پژوهشها و اندازهگیریها و رصدهای فراوان و تنظیم جداول، زیجهای سابق مورد اصلاح قرار گرفتند و تغییراتی در آنها به وجود آمد. اساس کار در آنجا بر امر تجربه متکی بر زمینه معلومات قبلی استوار بود. بنابراین، مرکز علمی مراغه نسبت به سایر مراکز علمی یونانی و لاتینی قرون وسطی، برتری چشمگیری دارد و باید گفت که به اعتباری، بسیاری از اصول پژوهشهای علمی مورد قبول دنیای امروز، بر فعالیتها و پژوهشهای رصدخانه مراغه حاکم بوده است. (36)2. پژوهش، ترجمه و نگارش آثار علمی:
در عصری که مغولان خونخوار در هر شهر و دیاری از کشتهها پُشته میساختند و رعب و وحشت در سراسر جهان اسلام مستولی شده بود، خواجه طوسی با درایت و تیزهوشی خاص خود توانست با رام کردن ایلخان مغول، محیط و فضای بسیار مناسب و امنی برای تحقیق و پژوهشهای کلان علمی پدید آورد. شخصیت کم نظیر و جامعالاطراف وی و غنی بودن محیط رصدخانه از حیث کتابهای علمی، آلات پیشرفته رصدی، پشتوانه عظیم مالی و امنیت جانی، باعث سرازیر شدن صدها نفر از دانشوران دانشهای مختلف و دانشجویان از نقاط دوردست به شهر مراغه شد.مؤیدالدین عرضی دمشقی یار صدیق خواجه مینویسد: «... او کسی بود که تمام دانشمندان را چون پدری مهربان دور خود جمع کرده، همه از دانش او بهرهمند میشدند و از دیدن آن شهریار علم بهرهمند میگردیدند. خدا شاهد و گواه است که روزهای خوشی را با وی گذرانیدیم. هر چند که این روزها ما را از میهن و قوم و فرزندان دور نگهداشت، ولی در رکاب او چیزی بود که در جای دیگر وجود نداشت و هر آن کس که از این محیط فضل و ادب بهره نبرد همه چیز را از دست داد.» (37)
جرج سارتن مینویسد: «فرهنگ دوران ایلخانی بیش از مرکز اروپا جنبه جهان میهنی داشت؛ چون مسلمانان، یهودیان، فرنگان، هندیان، مغولان و چینیها را گردهم آورده بود.» (38) ترجمه و تحریر کتابهای علمی یونانی و دیگر ملل به سرعت و جدیت رواج داشت و تصحیح و تنقیح آثار دانشمندان سَلَف با شوق و اشتیاق دنبال میشد.
3. آموزش، پرورش و تربیت نیروی انسانی:
یکی از متخصات مرکز علمی مراغه که در دیگر مراکز سابق بر آن و حتی بعد از آن بیسابقه بود، گسترش و توسعه بخش آموزش و تربیت نیروی انسانی لازم در دانشهای گوناگون بود که آن را تا حد یک «کالج» و دانشگاه معتبر جهانی مطرح ساخته بود. پیش از آن ستارهشناسان و دیگر متخصصان علوم، متناسب با امکانات خود، شاگرد یا شاگردانی محدود را آموزش میدادند؛ ولی در مرکز علمی مراغه با رسمیت یافتن بخش آموزش، امکان تربیت دانشمندان زیادی در دانشهای گوناگون فراهم شد. دانشجویان این مرکز، مقدمات علوم را به گونه علمی (سیستماتیک) از متخصصان علوم فرا میگرفتند و با گذراندن دورههای مختلف، در این فنون ماهر میشدند.از دیگر مختصات این مرکز، توأم ساختن آموزش عملی و علمی بود. شاگردان با دیدن دورههای مختلف و آشنا شدن با شیوههای پژوهش، به تدریج جزء دستیاران متخصصان قرار میگرفتند و با استادان تماس نزدیکتری برقرار میساختند. کارهای محاسباتی طولانی ستارهشناسان، آنها را به داشتن دستیارانی چند مجبور میساخت و ایشان دستیاران خود را از میان برگزیدهترین شاگردان انتخاب میکردند. همچنین کار با دستگاههای بزرگ نجومی نیز همکاری چند دستیار را طلب میکرد؛ از این رو، کار آموزشِ توأم با پژوهش، به عنوان یک پایه بنیادی در آن مرکز مورد توجه بود. (39)
4. پایهریزی مکتبی نو:
از آثار رصدخانه مراغه، ارائه نظرات و آرای جدید و نو در زمینه کیهانشناسی و اخترشناسی بود که در زمانهای بعد تأثیر جدی داشت. تفصیل این بحث، ذیل موضوع «مکتب ستارهشناسی مراغه» بیان خواهد شد.علوم عقلی و فلسفی در کنار اخترشناسی:
از آنجا که مراکز علمی مراغه در اصل برای رصد ستارگان و اندازهگیری حرکت آنان بنا شده بود. لذا علم اخترشناسی رشته غالب و حاکم در آنجا بود و به تبع آن، علوم و فنون وابسته بدان همچون: ریاضیات، هندسه فضایی، فیزیک و نیز علوم معقول و فلسفه و حکمت، رونق و رواج بسیاری یافتند و به قول ابنکثیر: علومی که روزگاری جزء علوم خفیه و پنهان شمرده میشدند، در آنجا به طور آشکار و رسمی تدریس میشد. (40)علاوه بر مدارس ریاضیات و ستارهشناسی که در کنار برج رفیع رصدخانه به فعالیت علمی مشغول بودند، مدارس بزرگ دیگری که از قرن پیشین بر جا مانده بودند، هم جایگاهی برای سکونت استادان - چنان که مؤیدالدین دمشقی در مدرسه عزیه و ابومسعود کازرونی در مدرسه صدریه اقامت داشتند - و هم جایگاهی برای آموزش و پژوهش دانشهای رایج دیگر بودند. در چنین جوّی، علوم عقلی و فکری همانند فلسفه و حکمت، کلام، ریاضیات و طب، با پشتیبانی مالی و حمایت معنوی خواجه رواج یافتند و به اوج شکوفایی خود رسیدند. ابنکثیر در این باره مینویسد: «خواجه طوسی رصدخانهای در مراغه بنا کرد و در آنجا حکمایی از فیلسوفان، کلامیون، فقیهان، محدثان و پزشکان و غیر آنها از انواع و اصناف فضلا را گرد آورد و بر آن گنبد عظیم بزرگی بنا کرد و کتابهای بسیار زیادی جمع آورد...» (41) «خواجه طوسی در آنجا دارالحکمهای بنیاد نهاد و فلاسفه را جمع کرد و برای هر کدام در هر شبانه روز سه درهم دستمزد قرار داد و دارالطب بنیاد کرد و به هر پزشک، هر روز دو درهم حقوق تعیین کرد و مدرسه فقه تأسیس نمود و بر فقیه یک درهم مزد داد و دارالحدیثی بنا نمود و بر هر محدثی نیم درهم قرار داد.» (42) مراد از دارالحکمه، دارالطب و دارالحدیث همان دانشکدههای فلسفه، پزشکی و حدیث است.
چنان که از این بیان معلوم میشود، خواجه به تناسب علاقه و گرایشهای علمی خود و نیز ترویج و گسترش علوم عقلی و فکری و ایجاد تعادل بین علوم عقلی و نقلی، اجرت زیادی برای آنان اختصاص داد و در مقابل، از رونق انحصاری و بلامنازع فقه و حدیث کاست. آرامش و امنیتی که خواجه در فضای عمومی کشور و به ویژه در مراغه، برقرار کرد برای بسیاری که از کشتارهای وحشتناک مغولان به جان آمده بودند، بسیار مغتنم و غیر قابل باور بود. خود خواجه پس از استقرار در مراغه از هلاکو خواست تا اجازه دهد دانشمندانی که از ترس مغولان به شهرهای دوردست رفتهاند، به مراغه بازگردند. هلاکو پس از موافقت، دستور داد «فخرالدین لقمانبن عبدالله مراغی» که از اعیان و فضلای خوش نام شهر به شمار میرفت، برای دعوت و بازگرداندن دانشمندان متواری شده به اربیل، موصل، الجزیره و شام برود. وی پس از انجام این مسافرتها، موفق شد حدود 500 خانوار از مردمان دانشمندی را که بیش از چهل سال از شهر و دیار خود به دور افتاده بودند، به مراغه بازگرداند. (43)
شخصیتهای علمی
خواجه طوسی برای همکاری و مشارکت در تحقیقات ستارهشناسی، تعدادی از معروفترین دانشوران عصر خود را احضار کرد و از آنان برای همکاری، دعوت به عمل آورد که مهمترین آنها چهار نفر بودند و خواجه خود در مقدمه زیج ایلخانی از آنان نام برده است: «من بنده کمترین، نصیر که از طوسم به ولایت ملحدان افتاده بودم. از آنجا بیرون آورد و رصد ستارگان فرمود و حکمایی که رصد میدانستند چون مؤیدالدین عرضی به دمشق بود و فخرالدین مراغی که به موصل بود و فخرالدین اخلاطی که به تفلیس بود و نجمالدین دبیران که به قزوین بود، از آن ولایتها بطلبید و زمین مراغه را برای رصد اختیار کردند و به آن بندگی مشغول شدند.» (44)در مجموع، تعداد بسیاری از مهندسان، ریاضیدانان، حکما و ستارهشناسان آن روزگار جهان اسلام در رصدخانه مراغه شرکت داشتند. علاوه بر چهار تن از نخبگان این فنون که به عنوان دستیاران ارشد خواجه به پژوهش و آموزش اشتغال داشتند، بسیاری از استادان و مدرسان برجسته نیز برای تدریس و تربیت کادر انسانی رهسپار مراغه شدند. پروفسور «محمد عبدالسلام» دانشمند برجسته پاکستانی و برنده جایزه نوبل 1979 فیزیک مینویسد: «رصدخانه مراغه با 20 ستارهشناس از سرتاسر دنیای اسلام تحت سرپرستی دانشمند بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی، احتمالاً نخستین رصدخانه جهان به معنای واقعی کلمه بود.» (45)
تنها منبع معتبری که از آن ایام به یادگار مانده و نام و نشان برخی از این اشخاص را بدین روزگار رسانیده است، کتاب «مجمعالآداب فیمعجمالاسماء و الالقاب» ابنفوطی بغدادی رئیس کتابخانه رصدخانه است که آن هم از اقبال بد، بخش اعظمش از میان رفته و تنها پنج جلد باقیمانده که در سال 1374 با تحقیقی عالمانه در ایران به طبع رسید. ابنفوطی در این اثر ارزنده، نام و نشان تعدادی از هیئتهای علمی رصدخانه را ثبت کرده است. در این بخش، شخصیتهای علمی رصدخانه را که در واقع، سازندگان و به حرکت درآورندگان این جنبش علمی بودند، در سه قسمت هیئت علمی شامل محققان و مدرسان، رصدخانه، دانشجویان و دستپروردگان رصدخانه و همچنین بازدیدکنندگان آن، به صورت گذرا معرفی میکنیم. (46)
الف) استادان
استادان و مدرسان ممتاز رصدخانه مراغه عبارتاند از:1. ابوالبشر و عقل حادیعشر خواجه نصیرالدین محمد بن محمد جهرودی طوسی؛ بنیانگذار و مؤسس مرکز علمی مراغه و از اعاظم حکما و دانشوران اسلامی است. در سال 597 ق. در طوس زاده شد. پدرش از جهرود ساوه بود که به طوس هجرت کرده بود. وی از معدود دانشمندان جامعالاطراف و ذوالفنون اسلامی است که تأثیر شگرفی در پیشرفت و تکامل علوم و دانشهای گوناگون گذارد. خواجه با رام کردن ایلخان سرکش مغول «هلاکو»، از قدرت وی در راه بسط علم و دانش و فرهنگ سود برد. وی مدت 15 سال از اواخر عمر پربرکتش را - که طبعاً پختهترین سالهای ایام زندگیاش بود- در مراغه گذرانید و در سال 672 ق. در کاظمین بدرود حیات گفت و در زیر پای امام کاظم (علیه السلام) به خاک سپرده شد.
2. نجمالدین علیبنعمر کاتبی قزوینی مشهور به دبیران؛ از ریاضیدانان، مهندسان و حکمای بزرگ شافعی است که شاگردان مشهوری را از جمله «قطبالدین شیرازی» تربیت کرد. وی به دعوت خواجه به مراغه آمد و سالها به تدریس و تحقیق پرداخت و در سال 675 ق. وفات یافت. دو رساله معروفش به نامهای «حکمةالعین» در فلسفه و «شمسیه» در منطق معروف است.
3. فخرالدین ابواللیث محمد بن عبدالملک مراغی؛ ریاضیدان، هندسهدان و ستارهشناس بزرگ اسلامی، در سال 583 ق. در مراغه زاده شد و به جهت هجوم مغولان، به موصل پناه برد و با دعوت خواجه طوسی به مراغه بازگشت و سالها به تحقیق و پژوهش پرداخت. وی در سال 667 ق. بدرود حیات گفت. (47)
4. فخرالدین ایوببنعینالدوله اخلاطی؛ حکیم، مهندس، منجم و طبیب معروف عهد خود است. ابتدا در خدمت ملک صالح بود و با دعوت خواجه به مراغه رفت و فعالانه به تحقیق و تدریس پرداخت. (48)
5. مؤیدالدین بن برمک عرضی دمشقی؛ حکیم، مهندس آلات رصدی اخترشناس مشهور جهان اسلام بود. وی در علم هندسه و آلات رصدی، سرآمد اقران خود بود. به دعوت خواجه از دمشق به مراغه رفت و تا آخر عمر با پسر فاضل و دانشمندش «شمسالدین محمد» به تحقیق و رصد ستارگان و ساختن ابزار و آلات رصدخانه پرداخت. وی در مدرسه عزیه ساکن بود و رساله نفیسی در شرحآلات رصدخانه مراغه نوشت. وی در سال 664 ق در مراغه وفات یافت. (49)
6. فخرالدین ابوالرضا حیدربنابیطالب رویدشتی؛ حکیم، ستارهشناس و ریاضیدان ماهر عصر خود که به نقل ابنفوطی، یکی از حکمای پنجگانه رصدخانه مراغه بود. در علم طب و ادب و اصول متبحر بود و خرقه تصوف را از دست «اوحدالدین کرمانی» پوشیده بود. (50)
7. محیالدین ابوالفتح یحییبنابیالشکر مغربی تونسی؛ از ریاضیدانان؛ ستارهشناسان و فلاسفه مشهور مغرب زمین بود. وی در دمشق، اسیر مغولان شد و به علت تبحر در نجوم و ریاضیات به مراغه فرستاده شد تا در امر رصد کمک رساند. وی سالها پس از مرگ خواجه، تحقیقات رصدی را تا سال 682 که زمان مرگش در مراغه بود، ادامه داد و به تکمیل زیج ایلخانی پرداخت. اولاد و بازماندگانش که اغلب جزء علما و دانشمندان شهر بودند، تا حال بر جا ماندهاند. (51)
8. قطبالدین ابوالثناء محمود بن مسعود کازرونی شیرازی؛ طبیب، حکیم، ریاضیدان و ستارهشناس معروف عصر خود است. وی شاگرد نجمالدین دبیران و خواجه طوسی است و زحمات بسیاری در رصدخانه مراغه کشید و از اینکه خواجه نامش را در مقدمه زیج ایلخانی نیاورد، سخت آزرده خاطر شد و از تکمیل زیج امتناع کرد. از آثار معروفش میتوان به «درةالتاج» و «شرح حکمةالاشراق» اشاره کرد. وی در سال 710 ق. در تبریز درگذشت. (52)
9. فخرالدین ابوالقاسم احمد بن محمد طوسی مراغی؛ وی فرزند خواجه طوسی است که از اکابر روزگار خود بود و در رصد ستارگان و اخترشناسی و ریاضیات تبحر خاصی داشت. او کوچکترین فرزند خواجه بود و در شهر مراغه زاده شد و هم در آنجا زیست و پس از کشته شدن در سال 700 ق. در مراغه به خاک سپرده شد. وی در اواخر عمر، ریاست رصدخانه را به عهده داشت. (53)
10. عمادالدین ابوطاهر مسیّببنعلی دامغانی؛ ستارهشناس، ریاضیدان و حکیم متبحر که از ملازمان خواجه در رصدخانه مراغه بود. وی در سال 687 ق. به همراه «بغا» امیر مغولی کشته شد. (54)
11. عمیدالدین سعید بن عزّالدین محمد بغدادی؛ اخترشناس و مهندس رصدی که در ملازمت خواجه طوسی و دستیارانش به تدریس و پژوهش اشتغال داشت. وی از اولاد اعیان و بزرگان بغداد بود و در سالهای جوانی در سال 664 ق. در مراغه درگذشت و در قبّه ترکان مدفون شد. (55)
12. فخرالدین ابوالفضل عبدالعزیز بن عبدالجبار خلاطی؛ حکیم؛ طبیب و منجم سرشناس عصر که از جمله دستیاران ارشد خواجه در امر رصدخانه بود. وی قاضی تفلیس بود و پس از 23 سال تحقیق در مراغه به سال 680 ق. در آنجا درگذشت. (56)
13. فخرالدین ابوالحسن علی بن حسین چاردهی دامغانی؛ ستارهشناس، مدرس، ریاضیدان و مهندس رصدی که از اعیان دانشمندان عصر خود به شمار میآمد؛ ولی عمده شهرتش در اخترشناسی بود. وی تا آخر عمر خود در مراغه به سر برد و صاحب اولاد فاضل و عالم شد و در سال 686 ق. درگذشت. (57)
14. فخرالدین ابوالفضل محمد بن محمد مطرزی ایجی نیشابوری؛ ادیب، مهندس، ریاضیدان و فقیه معروف عصر خود که تا سال 665 ق. در مراغه به تدریس و پژوهش اشتغال داشت. (58)
15. فخرالدین ابومسعود منصوربن محمد کازرونی؛ طبیب حاذق، حکیم نامور و دانشمند یگانه عصر خود بود. در سال 664 ق. به مراغه رفت و خواجه بسیار او را اکرام کرد و در مدرسه صدریه جایش داد. وی از جمله مهمترین استادان فنون طب و فلاسفه مراغه بود. (59)
16. فریدالدین ابوالحسن علی بن حیدر طوسی؛ مهندس رصدی و حکیم و منجمی حاذق بود. در سال 657 که بنای رصدخانه آغاز شد، به مراغه رفت و در تمام کارها و امور رصدخانه یار و معین خواجه گشت؛ خواجه را به وی اعتمادی عظیم بود. وفاتش در سال 699 ق. واقع شد. (60)
17. سید رکنالدین ابوالفضائل حسن بن محمد علوی استرآبادی؛ حکیم، ریاضیدان و دانشمند گرانمایه شیعی است که قبل از قطبالدین شیرازی، مهمترین و معروفترین شاگرد خواجه طوسی در مراغه بود و در رأس اصحاب خواجه قرار داشت. وی برخی دروس را تدریس میکرد. تا سال 672 ق در مراغه اقامت کرد و وفاتش در سال 715 ق. واقع شد. (61)
18. ابوالفرج گریگوریوس بن هارون معروف به ابنعبری؛ ریاضیدان، حکیم و طبیب معروف مسیحی که ریاست فرقه ژاکوبهای شرق را به عهده داشت. در ارمنستان صغیر زاده شد و در ایام رونق رصدخانه مراغه به آنجا رفت و بیش از ده سال به تدریس اصول ریاضی و هندسی در مدرسه عالی ریاضیات پرداخت و در سال 685 ق. در مراغه درگذشت. (62)
19. صدرالدین علی بن محمد طوسی؛ فرزند میانی خواجه طوسی که از اکابر فضلا و دانشمندان عصر خود بود. وی در نجوم اخترشناسی و ریاضیات بسیار متبحر بود و در همان ایام خواجه، تولیت و اداره رصدخانه را عهدهدار بود و تا آخر عمر پدر، به یاری وی پرداخت و پس از وی نیز ریاست عالیه رصدخانه را ادامه داد. (63)
20. فومن جی؛ دانشمند ستارهشناس و منجم معروف چینی که مطابق برخی گزارشها، هلاکوخان وی را موقع آمدن از خان بالغ (پکن) با خود به غرب آورد. وی تقویمهای چینی و اُیغوری را نجومی میدانست و آنها را در مراغه تدریس میکرد و در تنظیم زیج ایلخانی کمک شایانی کرد. وی در سال 665 ق. به چین بازگشت و اطلاعات خود را در اختیار «قوبیلای قاآن» امپراتور مغول نهاد و باهمکاری برخی منجمان رصدخانهای در چین برپا ساخت. (64)
21. اثیرالدین ابهری؛ از ریاضیدانان و حکمای ممتاز و نامآور جهان است. وی شاگرد امام فخر رازی بود و در اواخر عمر به مراغه آمد و چندی در رصدخانه به رصد ستارگان و تحقیق و تدریس پرداخت. مهمترین اثر علمی وی «هدایةالحکمة» در حکمت الهی است. او در سال 663 ق. وفات یافت. (65)
22. محمد بن زکریای قزوینی؛ جغرافیدان، ریاضیدان و حکیم شهیر مسلمان بود. وی در جغرافیا بسیار نوشت و نخستین کسی بود که مکانیزم رنگین کمان را به درستی مشخص کرد و نیز در تدارک زیج ایلخانی (در مراغه) نقش عمدهای داشت. کار و آثار قزوینی به تجدید حیات علم و فلسفه در ایران کمک بسیاری کرد. (66)
ب) دانشجویان
1. سید کمالالدین ابومحمدرضا ابن محمد آبی؛ از فضلای بزرگی بود که برای تکمیل تحصیلات به مراغه آمد و برخی تصنیفات امام فخر رازی و صحیفه اهل بیت (علیهم السلام) را در محضر خواجه طوسی فرا گرفت. (67)2. سید رکنالدین ابوالفضائل حسن بن محمد استرآبادی؛ بزرگترین شاگرد خواجه قبل از قطبالدین شیرازی در مراغه بود و خواجه او را به همه ترجیح میداد. وی در عین حال، مدرس حکمت و ریاضیات در مدارس شهر نیز بود. (68)
3. کمالالدین ابوالفضائل عبدالرزاق بغدادی معروف به ابنفوطی؛ از مورخان بزرگ و معروف سده هفتم و هشتم قمری است، در سال 660 ق. به مراغه رفت و مدتها در محضر خواجه و دیگران به فراگیری حکمت و ریاضیات و ادبیات پرداخت. وی ریاست کتابخانه عظیم رصدخانه را به عهده داشت. (69)
4. محیالدین ابوالفضل محمد بن یحیی بغدادی؛ از افاضل دوران خود که در سال 670 ق. به مراغه رفت و از مجلس درس خواجه طوسی و نجمالدین دبیران قزوینی بهرههای فراوان برد و سپس به بغداد بازگشت. (70)
5. کمالالدین ابوالشمس افلاطون بن عبدالله هندی؛ از جمله کسانی بود که برای تحصیلات علمی در سال 658 ق. به مراغه رفت و از محضر خواجه طوسی و دیگر استادان استفاده فراوان برد. اخلاقش پسندیده بود و در تبریز درگذشت. (71)
6. عمیدالدین ابوالفضائل سعید بن محمد بغدادی؛ از جمله اسرایی بود که به مراغه آورده شد و آزاد گشت و در مراغه به فراگیری ریاضیات از محضر خواجه مشغول شد؛ به حدی که در معرفت تقویمها و احکام رصد، ماهر و متبحر گشت. وی در سال 664 ق. در مراغه درگذشت. (72)
7. فخرالدین ابومحمد حسین بن حسن زرندی؛ عالمی فاضل و نیکو خلق و خوش صحبت بود. در مراغه حضور یافت و از استادان آنجا استفاده زیادی برد و در سال 692 ق. در بغداد وفات یافت. (73)
8. مجدالدین ابواعلی عبدالحمیدبنعمر حارثانی؛ از جمله کاتبان و نویسندگان بود. به نقل از ابنفوطی؛ پیری نیکخو بود که برای حضور در مجلس درس خواجه به مراغه رفت و مدتی از محضر وی و دیگران بهره برد. (74)
9. علاءالدین علیبناحمد بخاری مشهور به معرّف؛ از جمله فضلایی بود که در سال 667 ق. به مراغه رفت و در مجلس درس خواجه حضور یافت. مردی فصیح و خوشبیان بود که در سال 687 ق. در مراغه وفات یافت. (75)
10. فخرالدین ابوالفتح محمد حکیم قزوینی؛ جوانی فاضل و حکیم بود که در سال 665 ق. به مراغه رفت و از نجمالدین دبیران قزوینی منطق را فرا گرفت. اغلب اوقات به رصدخانه میرفت. وی در سنین جوانی وفات یافت. (76)
11. عمادالدین ابوالفتح مسعود؛ وی امیر کاشغر و مردی نیکو صورت، خوشاندام و صاحب اخلاق کریمه بود. چند سالی در مراغه در خدمت خواجه طوسی بود. وی مدتی در مجالس علم و فضل مدرسان حاضر شد و بهره برد. (77)
12. قوامالدین ابوعلی محمد بن علی یازری؛ حکیم و فاضلی که در سال 667 ق به مراغه رفت و منطق را از دبیران قزوینی اخذ کرد. وی مردی خوشاخلاق، باهوش و عاقل بود و به رصدخانه رفت و آمد داشت. (78)
13. قوامالدین ابواسعد عبدالله بن عبدالرحمن یازری؛ حکیم و فاضلی که پس از توطّن در مراغه، منطق و برخی علوم دیگر را از دبیران کاتبی و دیگران اخذ کرد، به فارسی شعر میسرود و به رصدخانه رفت و آمد داشت. (79)
14. قطبالدین ابوالمظفر مبارزبنمحمد ایجی شیرازی؛ از امیرزادگان فارس که عهدهدار حکومت ایج و حومهاش بود. برای تحصیل به مراغه آمد و ادبیات و برخی علوم را از مدرسان آنجا فرا گرفت. (80)
بازدیدکنندگان
1. علمالدین اسمعیل بن علی اقساسی علوی، فقیه در سال 675 ق.؛2. عضدالدین ابوالحسن منوچهربن علی قهستانی، امیر قهستان در سال 665ق.؛
3. عزالدین ابوالفضل یحیی بن فضلالدین مراغی، واعظ و خطیب؛
4. علاءالدین ابونصر محمد بن محمد متوج ایجی، امیر و حاکم در سال 670 ق.؛
5. عمادالدین ابومحمد حسن بن محمد ابهری معروف به زمهریر، ادیب و فاضل؛
6. فخرالدین ابوالحسن حسن بن بدیع نقاش قائنی، ملازم خواجه طوسی؛
7. قطبالدین ابوالمظفر احمد بناکتی، کاتب ماهر سال 671 ق.؛
8. قاضی نظامالدین محمد بن اسحاق اصفهانی، قاضی القضاة عراق و شاعر که قصیدهای در وصف رصدخانه (حدود 22 بیت شعر فصیح عربی) سروده است؛
9. تقیالدین خشایشی، صوفی و عارف؛
10. اطهرالدین ابهری، دانشمند و فاضل؛
11. حسامالدین شامی، دانشمند؛
12. شمسالدین شیروانی، دانشمند؛
13. عمادالدین ساوجی، دانشمند؛
14. مجیرالدین جیلی، شاعر و سخنور؛
16. کمالالدین نطنزی، شاعر و سخنور؛
17. مجدالدین ندیم پسوهای، فاضل و ادیب؛
18. فخرالدین بروجردی، کاتب؛
19. فخرالدین صوفی، عارف و صوفی؛
20. مجدالدین اعراج اصفهانی، ادیب و سخنور؛
21. جمالالدین تفلیسی، ادیب و فاضل؛
22. معینالدین شیرازی، ادیب و فاضل؛
23. کمالالدین بلخی، خطیب و واعظ؛
24. عزّالدین بیکلاربن محمد تبریزی، امیر تبریز در سال 664 ق.؛
25. عزّالدین حسن بن احمد واسطی معروف به ابنالقصیر، واعظ و دانشمند؛
26. عزّالدین عبدالعزیز بن جعفر نیشابوری، امیر بصره؛
27. عزّالدین عربشاهبنمرتضی ابرقوهی، دانشمند و ادیب و نقیب ابرقو؛
28. عمادالدوله ابوالخیر همدانی، طبیب و حکیم سال 666 ق.؛
29. عمادالدین محمد بن عبدالوهاب زنجانی، شاعر و کاتب و فقیه؛
30. علمالدین اسحاق محمد بن عراقی، صوفی و عارف در سال 665 ق.
و تعداد بسیاری دیگر که حتی به قصد اقامت به مراغه آمدند اما در آنجا سکنا گزیدند که در اینجا به علت ضیق مجال، از ذکر نام آنها خودداری میکنیم.
مکتب ستارهشناسی مراغه
یکی از مهمترین مکاتبی که در تاریخ نجوم اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است و بنیان مکاتب بعدی بر روی آن پایهریزی شده، «مکتب ستارهشناسی مراغه» است. در این مکتب، اخترشناسان بزرگ و نامدار توانستند با کشف بعضی دستگاهها و معادلات ریاضی به حقایق زیادی در مسائل نجومی و ریاضی دست یابند. در واقع، این اطلاعات گرانبها، پایههای عملی رصدخانههای آتی نظیر رصدخانه چین، سمرقند، اسلامبول و هند را تشکیل داد.از مهمترین نتایج حاصل از ایجاد مرکز علمی مزبور، میتوان به نوزایی یا رنسانسی اشاره کرد که در زمینه دیدگاههای عملی مربوط به ستارهشناسی و برخی از علوم وابسته به آن حاصل شد. خواجه طوسی و همکارانش توفیق یافتند با بررسی دقیق نظرات دانشمندان پیش از خود و تکرار برخی از آزمایشهای انجام شده، بسیاری از نارساییها و اشکالات را رفع و نظرات جدیدی را مطرح سازند. علاوه بر اینکه مکتب مراغه فصل جدیدی در ستارهشناسی جهان اسلام گشود، زمینههای بسیاری را نیز برای پیشرفت اخترشناسی در مغرب زمین پدید آورد. از راه ترجمه بعضی آثار ستارهشناسان مسلمان به وسیله دانشمندان روم شرقی، ثمره نظریه سیارهای مکتب مراغه به کوپرنیکوس و دیگر ستارهشناسان متأخّر اروپایی رسید که از آن برای ساختن تصویر خورشید مرکزی جهان که پس از قرن شانزدهم میلادی در اروپا غلبه پیدا کرده بود، بهره جستند. (81) اصول همه آنچه در طرح «کوپرنیکوس» تازگی دارد را میتوان در مکتب خواجه طوسی و شاگردان او پیدا کرد.
سنت و روش مراغه را خواجه طوسی و شاگردان مستقیم او چون قطبالدین شیرازی و محیالدین مغربی و نیز ستارهشناسان گرد آمده در رصدخانه سمرقند، همچون غیاثالدین جمشید کاشانی و فاضل قوشچی ادامه دادند؛ حتی تا زمانهای اخیر در نواحی مختلف جهان اسلام از قبیل هند، ایران و تا حدی مراکش، این روش و سنت وجود داشت. (82)
خواجه از نخستین کسانی است که به منظومه بطلمیوس ایراداتی را وارد ساخته و مقدمات را برای بحث و فحص بیشتر در این باره فراهم کرده است. ناگفته نماند که از سده ششم ق. به بعد، زمزمه مخالفت با هیئت بطلمیوس آغاز شده بود، اما شاید بتوان گفت که در مکتب مراغه بود که این امواج مخالف به گونهای منسجم و پرنفوذ تکوین و قوت گرفت و از آنجا به محافل علمی اشاعه یافت. خواجه پس از نقد سیستم فلکشناسی بطلمیوس، طرحی را برای منظومههای سیارهای ارائه داد. در این طرح، زمین درست در مرکز عالم قرار داده شده بود. وی برای تعیین حرکت ظاهری ستارگان، دو کره تصور کرده بود؛ به گونهای که یکی از دو کره در درون کره دیگر دوران میکرد. این منظومه طوسی در تاریخ نجوم به نام «جفت طوسی» معروف شد. قطبالدین شیرازی نظریه خواجه را تعقیب و درباره عطارد چنین طرحی را تصور کرد و ابنشاطر دمشقی این طرح را برای ماه داد. همین نظریات پس از گذشت دو قرن، توسط کوپرنیک با آگاهی از سنتهای پیشین دوباره پیشنهاد شد. (83)
زیج ایلخانی میوه شیرین و پربار مرکز علمی مراغه بود که نخست به فارسی نوشته شد، بعدها به عربی برگردانده شد و در سال 1652 م. به لاتین ترجمه و در اروپا منتشر گشت. زیج مزبور بعدها انجام کارهای متعددی را امکانپذیر ساخت؛ از آن جمله است تأثیر عمیق آن بر روی نظریههای مربوط به سیارات.
با پایهگذاری رصدخانه مراغه، تاریخ ستارهشناسی وارد مرحله جدیدی شد و خواجه طوسی توفیق آن را یافت تا کار ستارهشناسی را از پژوهش فردی به کار جمعی و گروهی در یک نهاد علمی گسترده تغییر دهد تا جمعی از دانشمندان با هم در زمینههای مختلف، همفکری و همکاری داشته باشند. (84)
اساس کار در رصدخانه مراغه بر امر تجربیِ متّکی بر زمینه معلومات قبلی استوار بود و مرکز علمی مراغه نسبت به مراکز یونان و دیگر مراکز قرون وسطی، برتری چشمگیری داشت. باید گفت بسیاری از اصول و پژوهشهای علمی مورد قبول دنیای امروز، بر فعالیتها و پژوهشهای رصدخانه مراغه حاکم بود. (85) دکتر محمد خان انس مینویسد: «اصول کار در مراغه به صورت علمی دنبال میشد و آن عبارت است از دریافت مجهول از معلوم، مطالعات دقیق حوادث، حرکت از معلوم به علت و تحقیق نمودن قوانین به وسیله تجارب. سالیان دراز سپری شد تا غربیان با این روش آشنا و در اثر آن به ترقیات و کشفیات بزرگ نائل آمدند.» (86)
پژوهشها و تحقیقات رصدخانه مراغه چندان دامنهدار و وسیع بود که به اعتراف دانشمندان روسی، خواجه طوسی و دستیارانش از مختصات جغرافیایی قاره آمریکا اطلاع داشتند. دانشمندان روسی مطالعات بسیار دقیق و ارزندهای درباره آرا و افکار خواجه طوسی در ریاضیات و نجوم و غیره کردهاند که در یکی از مجلات روسیه چاپ شده است؛ در بخشی از آن مقاله آمده است: نصیرالدین طوسی از اهالی آذربایجان! هفتصد سال پیش میزیست و بزرگترین رصدخانه زمان خودش را در مراغه که شهری در کوههای قفقاز است، برپا کرد. دانشمندان روسی ضمن مطالعه دقیق جداول نجومی که او تنظیم کرده است، دریافتهاند که او مختصات جغرافیایی قاره آمریکا را میدانسته است (87) (در حالی که قاره آمریکا دو قرن بعد کشف شد).
پایهگذاری رصدخانه مراغه به گونه یک بنیاد پژوهشی و آموزشی و نقش مهم آن در گردآوردن گروهی بزرگ از دانشمندان و دانشجویان از یک سو و متمرکز کردن کتابها و مدارک و اسناد علمی معتبر از سوی دیگر، شهرت این مرکز علمی را در تمام سرزمینها آرزو میکردند بتوانند چنین مرکزی را در سرزمین خویش برپا سازند. ولی انجام این امر نیاز به امکانات و وسایل و بیش از همه، وجود چهرههای معتبر و صاحب نظر علمی داشت که دسترسی بدانها بسیار مشکل مینمود.
بعد از گذشت چند سال از تأسیس رصدخانه مراغه در سال 665 ق.، «فائومون جی» دانشمند اخترشناس چینی که با خواجه طوسی همکاری میکرد، به همراه «جمالالدین بخاری» - از دانشمندان ایرانی - به چین بازگشت. وی نقشهها و یادداشتهای بسیاری درباره دستگاهها و واحدهای نجومی رصدخانه مراغه تهیه کرد و با خود به چین برد و به نزد «قوبیلای قاآن» برادر هلاکوخان رفت. وی منجم دیگر چینی به نام «گوشوسین» را براساس مدارک و اطلاعات فائومن جی و جمالالدین بخاری، در سال 678 ق. مأمور ساختن رصدخانهای شبیه مراغه در چین بنیان گذارده شد. (88)
در این میان، شهر افسانهای سمرقند بود که پس از سپری شدن یک و نیم قرن از تأسیس مرکز علمی مراغه، شایستگی جانشینی مراغه را برای عرضه کردن یک مرکز پژوهشی بر اساس و الگوی بنیاد علمی مراغه پیدا کرد. این رصدخانه در سال 824 ق. به دستور «الغ بیگ» فرمانروای ماوراءالنهر ساخته شد و چهل سال شاهد فعالیتهای شدید علمی بود و سرانجام با نگارش «زیج الغ بیگ» در سال 839 ق. به بار نشست. با اطلاعاتی که بعد از کاوش رصدخانه مراغه و سمرقند به دست آمده، معلوم شده که رصدخانه سمرقند از روی نمونه مراغه ساخته شده و تقریباً دو برابر آن بوده است.
سومین رصدخانه معتبر جهانی که تحت تأثیر رصدخانه مراغه ساخته شد، رصدخانه اسلامبول بود که در سال 983 به فرمان سلطان مراد سوم در کشور ترکیه امروزی پایهگذاری شد. چهره معتبر علمی آن رصدخانه استاد «تقیالدین» منجم برجسته آن عصر بود. متأسفانه این مرکز علمی عمر کوتاهی داشت و پس از چندی، به تحریک بعضی عناصر ناشناخته، به دستور سلطان ویران شد. (89)
رصدخانه مهم دیگر، رصدخانه هندوستان است که به تقلید از مراغه در اوایل سده دوازدهم ق. ساخته شد و از زیج آن معلوم میشود وسایل و ابزارآلات آنجا نیز همان وسایل و ابزار مراغه بوده است.
بدین ترتیب ملاحظه میشود که با وجود گذشت حدود پنج قرن، همچنان اساس دستگاهها و شیوه کار رصدخانهها، بر پایه و اصولی استوار بوده که در رصدخانه مراغه زیر نظر خواجه طوسی و همکاران دانشمندش آفریده و انجام میگرفته است.
پینوشتها:
1. حوزه علمیه قم
2. نصر، معارف اسلامی در جهان معاصر، ص 111.
3. ابنندیم، الفهرست، ص 494.
4. همان، ص 496.
5. سارتن، مقدمهای بر تاریخ علم، ج1، ص 543.
6. بیرونی، تحدید نهایات الاماکن، ص 84.
7. ورجاوند، کاوش رصدخانه مراغه، ص 75.
8. همان، ص 81.
9. نصر، علم در اسلام، ص 125.
10. ورجاوند، پیشین، ص 82.
11. همان، ص 105.
12. سارتن، مقدمهای بر تاریخ علم، ج2، ص 1017.
13. ورجاوند، پیشین، ص 108.
14. ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، ج7، ص 404.
15. همدانی، جامعالتواریخ، ج2، صص1026-1025.
16. مدرسی زنجانی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، ص 83.
17. طوسی، زیج ایلخانی، مقدمه.
18. ابنفوطی، مجمعالآداب فی معجمالاسماء و الالقاب، ج2.
19. ورجاوند، کاوش رصدخانه مراغه، ص 153.
20. طوسی، زیج ایلخانی، مقدمه.
21. ورجاوند، کاوش رصدخانه مراغه، ص 183.
22. همان، ص 187.
23. شیرازی، تاریخ و صاف الحضرة، ج1، ص 51.
24. ورجاوند، پیشین، ص 304، (به نقل از مقدمه رساله آلات و ابزار رصدخانه مراغه اثر مؤیدالدین دمشقی).
25. همان، ص 322.
26. سارتن، مقدمهای بر تاریخ علم، ج2 (بخش دوم)، ص 2244.
27. ویلبر، معماری اسلامی در ایران در دوره ایلخانیان، ص 18.
28. آیتی، تحریر تاریخ وصاف، ص 29.
29. طوسی، زیج ایلخانی، مقدمه.
30. مدرسی زنجانی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، ص 84.
31. صفدی، الوافی بالوفیات، ج1، صص 183- 181.
32. محیط طباطبایی، رصدخانه مراغه را چگونه احیاء کنیم.
33. یادنامه خواجه نصیرالدین طوسی، ج1، ص 84.
34. ورجاوند، کاوش رصدخانه مراغه، ص 372 (به نقل از مقاله رصدخانه در اسلام، آیدین صائیلی).
35. ر. ک. به: یادنامه خواجه نصیرالدین طوسی، ص 105.
36. به نقل از: ورجاوند، پیشین، ص 372.
37. همان، صص 368 - 367.
38. عرضی دمشقی، رساله آلات و ابزار رصدخانه مراغه، مقدمه.
39. سارتن، مقدمهای بر تاریخ علم، ج2، ص 1018.
40. ورجاوند، پیشین، ص 371.
41. ابنکثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ج13، ص 249.
42. همان، ص 313.
43. همان، ص 249.
44. ابنفوطی، بغدادی، مجمعالآداب، ج3، ص 111.
45. ابنفوطی، نشریه پیام، سازمان یونسکو، آبان و آذر 1360 ش.
46. مدرسی زنجانی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، ص 75.
47. ابنفوطی، پیشین، ج3، ص 150.
48. مدرسی زنجانی، پیشین، ص 88.
49. همان، ص 87.
50. همان، ص 89.
51. ابنفوطی، پیشین، ج5، ص 117.
52. همان، ج3، ص 440.
53. همان، ج2، ص 552.
54. همان، ج2، ص 175.
55. همان، ج2، ص 222.
56. همان، ج3، ص 54.
57. همان، ص 80.
58. همان، ص 172.
59. همان، ص 212.
60. همان، ص 245.
61. مدرسی زنجانی، پیشین، ص 43.
62. ورجاوند، کاوش رصدخانه مراغه، ص 220.
63. صفدی، الوافی بالوفیات، ج1، ص 183.
64. همو، مجله فضا، تیر 1354.
65. نیرومند، تاریخ عرفا و حکمای زنجان، ص 229.
66. رنان، تاریخ علم کمبریج، ص 323.
67. ابنفوطی، پیشین، ج4، ص 155.
68. مدرسی زنجانی، پیشین، ص 43.
69. همان، ص 44.
70. ابنفوطی، پیشین، ج5، ص 108.
71. همان، ج4، ص 131.
72. همان، ج2، ص 222.
73. همان، ج3، ص 10.
74. همان، ج4، ص 456.
75. همان، ج2، ص 317.
76. همان، ج، ص 123.
77. همان، ج2، ص 174.
78. همان، ج3، ص 533.
79. همان، ص 504.
80. همان، ص 413.
81. نصر، علم در اسلام، ص 113.
82. فرشاد، تاریخ علم در ایران، ج1، صص 193-192.
83. ورجاوند، پیشین، ص 376.
84. همان.
85. همان، ص 368.
86. به نقل از: یادنامه خواجه نصیرالدین طوسی، ص 110.
87. مدرس رضوی، احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، ص 650.
88. مدرس رضوی، محمد تقی، مجله فضا، تیر 1354.
89. نصر، علم در اسلام، صص 77- 76.
1. آیتی، عبدالحمید، تحریر تاریخ وصاف، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1346.
2. ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، 1409 ق.
3. ابنفوطی، مجمعالآداب فی معجم الاسماء و الالقاب، تحقیق محمد الکاظم، بیجا، وزارتالثقافة و الارشادالاسلامی، 1416 ق.
4. ابنکثیر دمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، تحقیق مکتب تحقیقالتراث، بیجا، داراحیاء التراث العربی، 1413.
5. ابنندیم، الفهرست، ترجمه محمدرضا مجدد، بیجا، ابنسینا، 1343.
6. بیرونی، ابوریحان، تحدید نهایات الاماکن، ترجمه احمد آرام، تهران: دانشگاه تهران، 1352.
7. رنان، کالین، تاریخ علم کمبریج، ترجمه حسن افشار، تهران: نشر مرکز، 1366.
8. سارتن، جرج، مقدمهای بر تاریخ علم، ترجمه صدری افشار، بیجا، بینا، 1353.
9. شیرازی، عبداللهبنفضلالله، تاریخ وصافالحضرة، بیجا، چاپ سنگی، 1338 ق.
10. صفدی، صلاحالدین، الوافی بالوفیات، تحقیق هلموت ریتر، بیجا، دارالنشر فرانزشتایز ویسبادان، 1962 م.
11. طوسی، خواجه نصیرالدین محمد، زیج ایلخانی، نسخه خطی، کتابخانه آستان قدس رضوی.
12. عرضی دمشقی، مؤیدالدین، رساله آلات و ابزار رصدخانه مراغه، نسخه خطی.
13. فرشاد، مهدی، تاریخ علم در ایران، تهران: امیر کبیر، 1365.
14. محیط طباطبایی، «رصدخانه مراغه را چگونه احیا کنیم؟»، روزنامه اطلاعات، ش 14124، 3/22، 1352.
15. مدرس رضوی، محمد تقی، احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، تهران: اساطیر، 1370.
16. مدرسی زنجانی، محمد، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران: اطلاعات، 1363.
17. نصر، سید حسین، علم در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران: اندیشه، 1350.
18. نصر، سید حسین، معارف اسلامی در جهان معاصر، تهران: امیرکبیر، چ سوم، 1371.
19. نیرومند، کریم، تاریخ عرفا و حکمای زنجان، زنجان: ستاره زنجان، 1364.
20. ورجاوند، پرویز، کاوش رصدخانه مراغه، تهران: امیرکبیر، 1366.
21. ویلبر، دونالد، معماری اسلامی در ایران در دوره ایلخانانیان، ترجمه عبدالله فریار، بیجا، بینا، 1346.
22. همدانی، رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، تحقیق محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران: نشر البرز، 1373.
23. یادنامه خواجه نصیرالدین طوسی، تهران: دانشگاه تهران، 1336.
منبع مقاله :
چیتسازان، امیرحسین، (1388)، آموزش عالی در گسترهی تاریخ و تمدن اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}